فیونا!!باز هم شرک!!!!
سلام شکلات گلاسه مامان!!!امروز یک مختصر برف اینجا باریده اما هوا خیلی خیلی سرده و باد خیلی شدیدی هم میاد .چه میشه کردفقط سوز و سرماش مال ما وبرف و بارونش جای دیگهههه!(غر زدم مامانیییی!!!)به هر حال مامان امشب شبکاره و پیش تو نیست ابنباتم.دلم از حالا برات تنگ میشه.امروز بعد از ظهر میخواستم بخوابونمت حاضر نبودی تلویزیونو خاموش کنم چون داشتی طبق معمول "شرک"!!!!میدیدی.رفتم تو اتاق خودمو زدم به خواب امدی کنارم دراز کشیدی و بغلم کردی و تلویزیون روشن بود .بالاخره بابایی هم که تو سالن خوابیده بود بیدار شد و داشت از فلاکس چایی رو که براش تازه درست کرده بودم میریخت تو لیوان.یک دفعه گفتی:بابا بیداره!!!گفتم :تو بخواب پسرم.بابا چاییشو خورد و جوری که ...
نویسنده :
مامان سوده
17:00