رستوران دل
سلام گل پسرم.دیشب جواد و فایزه رو پاگشا کردیم بردیمشون رستوران دل که همیشه با تو و بابایی میریم و بهمون خیلی خوش میگذره دیشب هم خیلی خوش گذشت اما تو هیچی نخوردی همش بازی کردی .وقتی از رستوران برگشتیم اول هفت باغ ماشین ها رو میگشتند ایستاده بودیم که یک پیکان به اندازه دو تا ماشین با ما فاصله داشت همین که خواستند ماشینشو بگردند پاشو گذاشت رو گازو فرار کرد همه ماشین های گشت رفتند دنبالش نمیدونم تونستند بگیرنش یا نه اما اگه مشکلی نداشت که فرا ر نمیکرد صد در صد خلاف کار بوده بعدش هم جواد امد از خود پرداز پول برداره دستگاه کارتشو خورد !اینم دسر بعد از شاممان! اما پسر گلم همش تو رستوران میگفت ماما بریز! یعنی نوشابه بر...
نویسنده :
مامان سوده
12:49