رمضان هم تمام شد

سلام گل پسرم.رمضان هم تموم شد .چه زود گذشت .شبهای احیا و لحظات افطار با تو پسر نازنینم بودم . ان شاالله فردا هم با هم میریم نماز عید.دوست دارم در لحظه لحظه های عبادت شریکم باشی نفسم .از خدا بزرگترین چیزی که میخوام اول سلامتی و ظهور امام زمان و بعد سلامت تو گل پسرم است و اینکه حافظ قران بشی انشاالله عزیزم واقعا از صمیم قلب برات ارزو دارم مامانی گلم .امیر مهدی عزیزم مامان عکستو برا مسابقه گذاشته تو وبلاگ کودک من تو مسابقه نی نی خوب الود گرچه دوست دارم برنده بشی اما امیدوارم تو ی زندگی واقعی همیشه برنده و نفر اول باشی عزیزم و اگه خدای ناکرده برات شکستی پیش امد اون شکست مقدمه پیروزی های بعدیت باشه نفسم.

امیر نازنینم این چند روز یک کوچولو کار مامان سخت شد از چهارشنبه تا شنبه مهد کودکت تعطیل بود گذاشتمت خونه عمه کنار عمه و امیر محمد باید ظهر ها قبل از رفتن به بیمارستان افطاری درست میکردم هم براخودمون هم برا عمه و بقیه بعد با هم میبردیم خونه عمه من اونجا میذاشتمت بعد میرفتم بیمارستان .بعد از شیفت هم میرفتم خونه عمه با هم افطار میکردیم شب دیر وقت بابا می امد دنبالمون میرفتیم خونه تا روز بعد دوباره ...امروز عصر من شیفتمو اف شدم اما چون از قبل نمیدونستم افطاری رو مثل روز های قبلی زیاد اندازه دو تا خونواده درست کردم بعد زنگ زدم عمه افطار بیاد اما گفت نه تو بیا منم منتظرم شما گل پسر بیدار بشی تا با هم افطاری رو ببریم خونه عمه تا اخرین روز ماه رمضانو هم مثل این چند روز اخیر با هم افطار کنیم.

اما خودمونیم گرچه با وجود شیفت های ماما و کارهای تو و خونه یک کم سخت بود اما خیلی دلم گرفته که رمضان تموم میشه خدا توفیق درک درست این ماهو به همه مون بده انشاالله . امسال شاهد صحنه هایی گاها بودم که ناراحت شدم اما خب همه که یک جور نیستند خدا همه رو به راه راست هدایت کنه.خدا شما گل پسر قند عسل را هم حفظ کنه .

یک دنیا بوس شکلاتی تقدیم تو نفس مامانی.