شکوفه گیلاسم امیر مهدی جانشکوفه گیلاسم امیر مهدی جان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه سن داره
یاس سفیدم محمد طاها یاس سفیدم محمد طاها ، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

❤ امیر مهدی اقاقیای سفید و محمد طاها یاس سفید من❤

راه رفتن امیر

                                              سلام سلام خوشمل پسمل مامان :امروز صبح کار بودم نمیدونی وقتی از سر کار میام مهد دنبالت چقدر خوشحالم همه خستگیهام یادم میره.از بس هم که تو اژانس باهات حرف میزنم پیش خودم میگم الان اقاهه میگه خانم شما و پسرتان چند وقته همدیگه رو ندیدید؟ دو ساعت دیگه تا افطار مونده!عدس پلو برا افطار درست کردم شما گل پسر که حتی یک ذره اش را هم امتحان نکردی امروز با خاله مهدت صحبت کردم قرار شده بعد ...
2 مرداد 1391

اشتی

خدا رو شکر که امروز با صحبت هایی که با دوستم کردم و قانعش کردم تا به شوهرش تلفن بزنه البته دوستم پیامک داد و زنگ نزد بله بالاخره بعدش که شوهرش جواب پیامکشو نداده بود ساعت ده شب بعد از یک هفته به خانه برگشت و با هم اشتی کردند من واقعا از صمیم قلب براشون ارزوی خوشبختی میکنم گذشت در زندگی خیلی مهمه نمیشه همش من بود گاهی باید نیم من شد.خدا کنه همه شاد و خوشبخت باشن. ...
2 مرداد 1391

دوم مرداد

محمد عزیزم همیشه عاشقانه دوستت خواهم داشت این تو بودی که معنای واقی عشق و محبت را برایم به ارمغان اوردی از خداوند سلامت و سعادت روزافزونت را خواستارم عزیزترینم! از خدا میخواهم که تو و امیر مهدی عزیزم را همیشه برایم حفظ کند . ...
1 مرداد 1391

تاب تاب عباسی پردردسر

امروز خوشمل پسمل مامان گفت تاب تاب عباسی!هر چی گفتم امیر مهدی لالا . گفت نهههههههه!!منم نشوندمش رو تابش تا خوابش برد سرش همش خم میشد رو بدنش امدم بلندش کنم بذارمش تو تختش زد زیر گریه این کار چند بار تکرار شد دیگه خسته شده بودم!خواب خواب بود تا بلندش میکردم میزد زیر گریه میگفت تاب تاب عبا!(عباسی!)اخرش گفتم ولش کن بذار همینجا رو تاب بخوابه ولی دلم طاقت نیاورد اخه سرش خم میشد رو بدنش !یواشی بلندش کردم دوباره داشت بیدار میشد زود خوابوندمش رو تخت!تا خوابش برد!اینم از تاب تاب عباسی پردردسر!   امروز عصر میخوام با گل پسری برم بیرون تا برای بابایی کادو و کیک و گل بخرم تا سورپرایز بشه!اخه فردا دوم مرداده سومین سالگرد ازدواجمونه !انشاالله بعد...
1 مرداد 1391

گل پسری و شیر کاکایو

خوشمل پشمل مامان با اینکه دوساله شده منودق مرگ میکنه تا یک لقمه غذا بخوره همش شیر کاکایو!قبلا قرمه سبزی خیلی دوست داشت ماکارونی میخورد الان نه .سه چهار روزه فقط شیر کاکایو اگه بهش ندم انوقت ... چکار کنم واقعا گیج شدم از دست پسری!امروز بعد از شیفت بیمارستان بردمش تو محوطه مجتمع تا تاب بازی کنه بازم غذا نخورد قربون برم که عاشق تابی مامانی هر وقت از سر کار میام میرم از مغازه داخل مجتمع براش خوراکی میخرم تازگیها خودش میگه مامان کاکو !یعنی برام شیر کاکایو بخر!قربون گل پسر برم شیر که غذا نیست. هر وقت هم براش شیر میریزم تو پستانکش رنگشو نگاه میکنه تا ببینه شیر کاکایو هست یا نه!پسمل مامان عاشق مسواک زدن هم هست هر وقت مسواک میزنم انگشت کوچکشو میکنه ت...
1 مرداد 1391

اولین شب احیا

اولین شب احیای امیر مهدی:اولین باری که گل پسر مامان شب احیا داشت من بخاطر اینکه گل پسر خیلی کوچک بود مراسم در خانه گرفتم و مسجد نرفتم قران رو سر عزیزم گذاشتم امیر ان شب خیلی پسمل گلی بود و من راحت احیا گرفتم.         ...
31 تير 1391