امیر مهدی و ماشین سواری
سلام خوشمل پسمل مامانی!امروز بعد از اتمام شیفت خواستم با سرویس بیا خونه که وقتی گل پسری سوار سرویس شد یک دخمل ناناز هم بود همسن خودت نازنینم به اسم ریحانه همش بهت میگفت:مهدییی! هنوز راننده نیامده بود که رفتی نشستی رو صندلیش و همش به ریحانه هم میگفتی بیا بیا!وقتی راننده امد هر کار کردم مگه بلند میشدی؟میگفتی:نههههههه!راننده هم ادم با حوصله ای بود خدا روشکر ماشینو روشن کرد همش میگفتی هان هان!برات بوق زد فرمون داد دستت اما مگه بلند میشدی!نخیر مرغ گل پسر یک پا داشت نه بلند میشدی نه میذاشتی اقا سوار بشه تا بریم!همه هم میخندیدند!اخرش راضی شدی امدی بغل مامان نشستی. قربونت برم بلای مامان که عاشق ماشین سواری هستی ! ...
نویسنده :
مامان سوده
3:01