مهدی جان
مهدی جان(عج)سوالی ساده دارم از حضورت*من ایا زنده ام وقت ظهورت؟اگر که امدی من رفته بودم *اسیر سال و ماه و هفته بودم*دعایم کن دوباره جان بگیرم*بیایم در رکاب تو بمیرم.میلاد امام عصر(عج)بر همه عاشقان منتظر ظهورشان مبارک باد. ...
نویسنده :
مامان سوده
11:16
یا صاحب الزمان ادرکنی
شد نیمه ی شعبان و جهان گشت جوان از مقدم پاک آن ولی سبحان آن پرده نشین کاخ وحدت امروز بنمود رخ از پرده و گردید عیان همه هست آرزویم که بیینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی به کسی جمال خود را ننمودهای و ببینم همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی ...
نویسنده :
مامان سوده
13:36
نرگس
___█████____████ ___████__████_███ __███____████__███ __███_███___██__██ __███__███████___███ ___███_████████_████ ███_██_███████__████ _███_____████__████ __██████_____█████ ___███████__█████ ______████ _██ ______________██ _______________█ _████_________█ __█████_______█ ___████________█ ____█████______█ _________█______█ _____███_█_█__█ ____█████__█_█ ___██████___█_____█████ ____████____█___███_█████ _____██____█__██____██████ ______█___█_██_______████ _________███__________██ _________██____________█ _________█ ________█ ________█ قدم هایت بوسهگاه چشمهایمان ای گل نرگس جشن میلادت کاش به ضیافت ظهور میپیوست میلاد ...
نویسنده :
مامان سوده
12:51
مهدی
کم کم به نیمه شعبان نزدیک میشیم خوشحالم پسرم اسم زیبایی داره میخواهیم امروز با هم به زیارتگاه عباسعلی بریم و نذر پسر گلم را ادا کنم میخواهیم برا نیمه شعبان شربت بدیم انشاالله که قبول شود انشاالله پسر گلم راه حضرت مهدی(عج)را ادامه دهد انشاالله جزو ملازمین رکابش باشد انشاالله زندگی اش مهدی وار باشد اسمش که می اید تمام وجودم غرق عشق میشود غرق نور چقدر با شکوه است چقدر برای امدنش لحظه شماری میکنیم اما هر کدام برای امدنش چه کرده ایم؟ چه انتظار عجیبی نه تلاش و کوششی فقط نشستیم وگفتیم خدا کند که بیایی &n...
نویسنده :
مامان سوده
11:26
تب
نازنین من دیشب که از مهمانی برگشتیم تب کرد امروز قرار بود بریم مراسم پاتختی که چون دوباره امیر مامان تب داشت من نرفتم حال پسرم تا دیروز خوب خوب بود نمیدونم چطورش شده خدا کنه تب گل پسر قطع بشه دیروز پسرمو بردیم اتلیه عکس خوشگل ازش گرفتیم یک عکس هم با بابایی سه تایی با هم گرفتیم واییییییی!!!خدا کنه هیچ وقت بیماری پسر گلمو نبینم خدایا همه بچه ها همیشه سالم باشن هیچ مادری هیچ وقت غمگین بچه اش نباشه ...
نویسنده :
مامان سوده
11:11
عروسی
اینم از عکس های عروسی که با چه سختی گرفتم!!! ...
نویسنده :
مامان سوده
18:04
بابا
بالاخره شب عروسی هم رسید اما اگه قرار باشه امشب هم مثل دیشب غم انگیز باشه خیلی بد میشه گاهی خیلی خیلی دلم شانه ای را میخواهد که سرم را رویش بگذارم و با صدای بلند گریه کنم گاهی دلم دستان گرم و پرمهری را میخواهد تا دستانم را به او بسپارم گاهی دلم میخواهد این واژه زیبا را بارها تکرار کنم گاهی دلم میخواهد حداقل یک ساعت با او صحبت کنم و صدای او جانم را بنوازد چقدر دل تنگ توام بابا جان! ...
نویسنده :
مامان سوده
17:07
غم انگیز ترین حنابندان
در خانواده محمد رسم دارند شب قبل از عروسی را حنابندان میگیرند و با شادی کمی حنا به کف دست عروس و داماد میزنند ماجرا از این قرار بود که جواد به خواستگاری تک دختر یکی از همشهریهای خودشان رفت و درست شب قبل از بله بر ون پدر دختر طی حادثه رانندگی جان خود را از دست داد و خانواده ها را داغدار نمود اما عروسی بهم نخورد و بعد از طی مراسم چهلم جواد و فایزه با یک عقد محضریط رسما زن وشوهر شدند و مراسم عروسی به بعد موکول شد و اما امشب که مراسم حنا بود با دیدن اشکهای مادر عروس و پسر بچه شش ساله اش که بهانه پدر را میگرفت غمی تازه در دلم ایجاد شد انگار که همین دیروز بود پدر عزیزم درست وقتی من نه ساله بودم از دنیا رفت و مادر جوان من را که سی...
نویسنده :
مامان سوده
3:18