شکوفه گیلاسم امیر مهدی جانشکوفه گیلاسم امیر مهدی جان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
یاس سفیدم محمد طاها یاس سفیدم محمد طاها ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

❤ امیر مهدی اقاقیای سفید و محمد طاها یاس سفید من❤

نماز عید فطر!

1392/5/18 11:41
نویسنده : مامان سوده
312 بازدید
اشتراک گذاری

 

امروز صبح ساعت 6:30 به همراه گل پسر قند عسل امیر مهدی نازنین و بابایی  رفتیم نماز عید فطر البته تا رفتیم دنبال بابای بابا محمد هفت شد و ترافیک نزدیک مصلا و جای پارک نبود این بود که وقتی رسیدیم مامانی طبق معمول هر ساله جا گیرش نمی امددل شکستهالبته همیشه خانم های مهربونی پیدا میشن که به من و گل پسر جا بدن!خجالتنمیدونم امسال چرا من یادم رفت دعای قنوتو با خودم بردارم البته قبل از نماز توزیع شد ه بود اما تا ما رسیدیم تموم شده بود باز هم یک خانم مهربون چون دو تا دعا داشت یکیشو داد مامانی و اما گل پسر گفت منم میخوام هر چی گفتم عزیزم بعد از نماز میدمش به تو ول کن نبودی بازهم همون خانم مهربونه گفت بیا خانم دعای من مال شما دعا رو بلند میخونن من تکرار میکنم منم حسابی از لطف و مهربونیش شرمنده شدم قند عسلم.بعد یک شکلات هم بهت داد اما امیر مامان خجالت میکشید و من اولین بار خجالت کشیدن گل پسرو دیدم !!!این همه اذیت کرد خجالت نکشید اون وقت خجالتش میشد شکلاتو بگیره !!!فدات بشم نفسم!به هر حال نماز عید فطر امسال هم به خوبی تمام شد نماز و روزه همه قبول باشه انشاالله .انشاالله هر کس هر حاجتی داره براورده بشه مخصوصا همه بیماران شفا پیداکنند بازهم مخصوصا یکی از همکاران بیمارستان خودمون که سرطان پانکراس داره و داره شیمی درمانی میشه و من شنیدم که میگفته من مطمینم تا اخر ماه رمضان شفامو از خدا میگیرمدل شکستهفرشتهانشاالله ....

اما نتیجه اخلاقی امروز این بود که بچه داری اگر چه سخته اما بعضی جاها منافعی هم داره مثلا وقتی یک مامان تنبل دیر میرسه !!!بالاخره به خاطر بچه اش همه یک جایی بهش میدن !!!خجالتانشاالله همه حاجت روا باشن مخصوصا دوستان گلم یاد همه تون بودم و دعاتون کردم نازنینهای من.

امیر مهدی عزیزم از سالی که به دنیا امدی من هر سال با وجودی که سخته برام ولی تو رو هم همراه خودم میبرم نماز عید تا از نزدیک  این مراسم ارزشمندو ببینی و با گوشت و پوستت اجین بشه .انشاالله پسر خوب و درستی در اینده بشی گل نازنینم و در راه راست همیشه قدم بذاری.

بعد از نماز رفتیم خونه مامان بابایی بعد از ظهر هم میریم خونه عزیزجون(مامان من)و بعد هم که...امشب با اجازه گل پسر مامانی شب کاره !انشاالله تنت سالم پسرم فردا صبح برمیگردم پیشت نفسم .

 

 

این گلهای زیبا تقدیم پسر نازم و دوستهای گلم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

بابای یسری جان
18 مرداد 92 14:39
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
من بایستی برای عرض تبریک خدمت می رسیدم ، اما مثل همیشه ، زودتر از دیگران لطتان شامل حال ما شده است .
از این فرصت پیش آمده استفاده می کنم و در پایان این ماه دعا می کنم زندگی بر وفق مرادتان باشد
برای امیر مهدی عزیزم که در همه جا و همه وقت مایه خیر و برکت است .


سلام پدر بزرگوار ممنون از عنایتتان التماس دعا
مامان آروین
18 مرداد 92 15:30
گلها امضای خدا بر روى زمین هستند. تقدیم به تو که زیباترین امضاى خدایى


گویند باغبان عمری طولانی دارد
چون با گل سر و کار دارد
ولی من عمر طولانی تر از باغبان دارم
چون رفیقی زیباتر از گل دارم

.
مامان آروین
18 مرداد 92 15:31
تو را انگار یک جا دیده بودم
میان خواب و رویا دیده بودم
نگاهت همچو شبنم، آشنا بود
گمانم بین گلها دیده بودم


سلام به تو که وجودت صفاست
عهدت وفاست
در زمانى که محبت کیمیاست
دوستى با تو ، دوستى با همه خوبیهاست

.
مامان رهام
18 مرداد 92 19:41
سلام سوده جون مرسی از پیام تبریکت...طاعاتت قبول درگاه حق....قربون پسر خجالتی برم من


سلام عزیزم دوستتون داریم.
مسیحا
19 مرداد 92 10:19
سلام خاله، با حمایتهای شما در مسابقه اول شدم ، بابت زحماتتون تشکر می کنم و امیدوارم یه روز بتونم جبران کنم


سلام خدا رو شکر زیبا پسر فرشته قشنگم مبارکه نفس خاله خیلی خوشحال شدم گلم.
امیرمهدی و عمی
23 مرداد 92 15:58
عریرم در جواب کامنتت توی وب امیرمهدی نوشتم که این پستو ندیده بودم و....

راستی بعدا خودم جوابمو خوندمدیدم به جای قیافش نوشتم قیفش بخشید تند تند نوشتم الفش از قلم افتاد وگرن قصد جسارت نبوده




من که نفهمیدم چطور شددددددددددد!!!!!!!!!!


مامان آروین (مریم)
26 مرداد 92 15:55
نمازتون قبول . امیدوارم ما رو هم دعا کرده باشین . آفرین بر امیرمهدی جون که تو این مراسمات معنوی شرکت میکنه .
آره به خدا با وجود این نازنین ها همه هوامون رو خیلی خوب دارن .


قبول حق عزیزم ما همیشه یاد دوستای گلمون هستیم چه برسه به همشهریها