سفر به مشهد
همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
صدای بال ملائک، عجیب می آید!
سلام! ضامن آهو، دلِ شکستهِ ی من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید
طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
کبوتر دل من، بی شکیب می آید
برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید ...
و من گریخته ام؛
و در پی من صیادها؛
و فرا رویم دام ها؛
یا ضامن آهو؛
من یقین دارم دستان تو تنها سهم آهو نیست ...
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
السلام علیک یا شمس الشموس
السلام علیک یا غریب الغربا
السلام علیک یا امام الرئوف
سلام گل قشنگم !بابایی امروز به طور ناگهانی و یک دفعه برای شرایط کاری که برای دوستش پیش امد صبح زود با دوستش رفتند مشهد .و مامان به خاطر شیفتهاش نتونست بره و حسرت پابوس امام رضا روی دلم ماند .عزیزم چشمهام پر اشکه و توی مشام من از عطر حرمش پر شده ای کاش نصیب من روسیاه شده بود تا به زیارتش برم .وقتی بابایی تلفنی باهام صحبت کرد نمیتونستم از شدت بغض باهاش حرف بزنم خودمو توی حرمش تجسم کردم بوی عطرش شکوه و عظمتش و ....خوش به حال بابایی انشاالله نماز مغرب و عشا رو توی حرم میخونه .گفتم برای همه دعا کنه .انشاالله قسمت همه مون بشه.یا امام رضا(ع)عاشقتم.منو به پابوست بطلب .انشاالله .السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا.