خونه کوچک و دردسر!
سلام فرشته اسمونم!همیشه نباید از شیرین کاریهای تو بگم که!بذار از دسته گلهای خودمم بگممممم!!!!!!!!
امروز داشتم با دوستم فرزانه راجع به برنامه جشن تولدت صحبت میکردم و میگفتم چون خونه مون کوچکه باید ماشین شارژی و موتور و ...امیر را بردارم و چون من همیشه مهمان میخواد بیاد ماشینهاشو میذارم تو حمام!!!و به جای اینکه به فرزانه بگم ماشینشو میذارم تو حمام گفتمممممم:ماشین امیرو میذارم تو یخچال!!!!!!!!!!!!!!!!!!!فرزانه منفجر شد از خنده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی