همین دیروز...
سلام نفسم!انگار همین دیروز بود سال میخواست نو بشه و من داشتم خونه تکونی میکردم با هم سفره هفن سین چیدیم و ...وقتی بیرون میرفتیم دایم حواست به مار سبزی بود که برای زیبایی سر میدان ازادی گذاشته بودند هنوز هم که برش داشتن یادته و میگی من مار میخوام!عسلکم چه زود گذشت سه ماه تموم شد پارسال تو ماه خرداد بود که برات وبلاگ ساختم تو نمیدونم چکار کردی همشو حذف کردی و من دوباره از نو درست کردم عزیزم هیچی از وبلاگ نویسی نمیدونستم به عشق تو اینکارو کردم نازنینم .امسال از همون شروعش برای ما پرهیاهو بود تغییر محل کارم و ....دوست دارم به یک چشم بهم زدن امسال تموم بشه.دوست دارم ارامش به ذهن و جسمم برگرده گلم.اگه تو رو نداشتم تا حالا دق کرده بودم عزیزم.تو عمر و نفس من و مونس تنهایی منی .وقتی تو. هستی با وجودت و وقتی نیستی با فکرت ارامش میگیرم.درست روز 29 خرداد روزیه که من وبلاگ حذف شده ام را دوباره در نی نی وبلاگ درست کردم وروجک خان!اخرش هم نفهمیدم چکار کردی که حذف شد دوستت دارم عزیزم برای ارامش مامان دعا کن گلم.