این روزها با شیرین پسرم
سلام سیب گلاب مامان!عزیزدلم امروز بعد از تمام شدن شیفت امدم مهدکودک دنبالت یک پسر خیلی بد که پسر مربی مهدکودکت هم هست اسمش شهراد است وقتی تو داشتی کفشهاتو میپوشیدی بی دلیل تو رو میزددد!!!منم زودی کفشهاتو پوشیدم تا با هم بریم طبق معمول خواستی تاب تاب عباسی و سرسره بازی کنی منم حریفت نمیشم که سریع رفتی نشستی رو تاب پاهاتم میزنی زمین میری عقب خودتو تاب تاب میدی عزیز دلم .میلیه های تاب سرد بودن و میگفتی مامان سرده!قربونت برم نفسم.
بعد شهراد سریع رفت بیرون حیاط بیمارستان ماشین ها در تردد هستند تو با صدای بلند گفتی شهراد ماشین!!!قربون خودتو و قلب مهربونت برم الهی عزیزم نازنینم.شهراد بعدش دوید تو ابهای کثیف و دوباره تو گفتی شهراد نکن اب اکه!(کثیفه)!قربون تربیت و ادبت برم من همه کسم نفسم.
از انجایی که بابایی میخواست بیاد دنبالمونو یک کم طول میکشید تا برسه هوا هم سرد بود من گفتم بیا بریم تو بخش تا محل کار مامانو ببینی البته قبلا هم با اونجا اشنا بودی عزیزدلم.وقتی رفتیم همه عاشقت شدن نفسم همه میگفتند چقدر شما دو تا به هم شبیه هستید!واییییییییی مردم از خوشحالی برای من سعادت بزرگیه که شبیه گل نازی مثل تو باشم عزیزم.میگفتم اسمت چیه ؟سریع میگفتی:امیر منصوری!میگفتم چند سالته؟میگفتی دو!و دوتا از انگشتاتو هم نشون میدادی!!همه میخواستند بخورنت!!!
بعد که بابا امد دنبالمون بابایی بردت شهر شکلات تا برای گل پسر شکلات کاکایویی بخره یک شکلات دستت بود و یک اقایی هم امد تا یک چیز دیگه بخره و تو فکر کردی میخواد شکلات تو رو بگیره و گفتی نکنننننن و زدیششش!!مردم از خجالت نفسم!از خنده هم داشتم میمردم چون مرتب میگفتی منه منه(مال منه)!!!!!
حیوون های باغ وحشتو روی هم سوار میکنی و بعد کنار هم میچینیشون اگه رو سرامیک باشن میگی سردهههه!!اخ قربونت برم الهیییییییی!!!
من چون عاشق مارک انگری بردز هستم هر چی ببینم برات میخرم تو هم یاد گرفتی میگی مامان انگریز!!
نفس مامان تازگیها وقتی یک چیزی میخوری میگی :مامان مرسی!و اون موقع هست که من از خوشحالی میخوام بمیرممممم!!!!
حساسیت خاصی به گوشی مامان داری هیچ کس حق نداره دست بزنه بابایی هم گاهی زیادی سر به سرت میذاره و گوشی منو برمیداره اون موقع هست که دیگه باید فاتحه سر و کله اش رو بخونه!!
نفسم روز به روز داری شیطون تر میشی امروز انچنان وقت بازی پریدی روی سر من که سرت خورد روی استخوان گونه من و کبود شد الانم خیلی درد میکنه و فردا هم باید برم سر کار محمد میگفت به همه توضیح بده که امیر مهدی این کارو کردههه!!!!
عزیزم من خیلی ارزوها برات دارم خیلی زیاد و امیدوارم بتونم اجراشون کنم از جمله خرید بسته اموزشی برای تو گل پسره که ذهنت اماده بشه نازنینم چون به نظرم هم علاقه داری و هم استعداد.
عاشقتم ناناز پسر و یک دنیا میبوسمتتتتتتتتتتت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!یک دنیا خوبی و سلامتی و شادی برات ارزو میکنم نفسم. شبت بخیر خوشگل پسرم