شکوفه گیلاسم امیر مهدی جانشکوفه گیلاسم امیر مهدی جان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
یاس سفیدم محمد طاها یاس سفیدم محمد طاها ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

❤ امیر مهدی اقاقیای سفید و محمد طاها یاس سفید من❤

اردک تک تک!!!

1392/6/24 18:42
نویسنده : مامان سوده
546 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پ.ن:امروز وقتی خوشحال با مامان و بابا امدیم خونه من مثل همیشه وقت ناهار شروع به بازیگوشی کردم و لیوان نوشابه رو گرفتم و شروع به بالا پایین پریدن کردم نوشابه پرید تو گلوم داشتم....میشدم....انقدر وحشتناک بود که .....من کبود شده بود و فقط صدای جیغ مامانمو میشنیدم....وهر چی مامان جیغ میزد و میزد پشتم ولی فایده نداشت...عاقبت بابا از روی زمین بلندم کرد نفسم برگشت و اولین کاری که بابا کرد این بود که یکی محکم زد توی صورتم!ولی حق داشت مامان و بابا تا حد مرگ ترسیدند بابایی دعوام کرد که چرا شیطنت میکنم مامان انقدر اشک ریخت که دلم براش سوخت و بغلش کردم و گفتم:چرا گریه میکنی؟من مریضم؟....و مامان با این حرف من در اوج ناراحتی خندید....خدا رو شکر بخیر گذشت

مامان:عزیز دلم امیر مهدی گلم هیچ وقت منو تنها نذار بدون تو میمیرم گل خوشبوی من...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

علامه کوچولو
24 شهریور 92 19:41
وووووووووووووووی چه اردک نازی




علامه کوچولو
24 شهریور 92 19:45
وای چه ترسناک بوده اون لحظه

ولی طفلی حتما خودشم ترسیده بوده و مطمئنا دست خودش نبوده



اخه توو این وضعیت واقعا سیلی حقش نبود




من هنوز تو شوکم!!!!!!!!!باباها اعصاب ندارن!!

نیلوفر
24 شهریور 92 20:54
خدا رو شکر بخیر گذشت
مگه شما پرستار نیستید؟برای چی هول کردید؟


پرستار باشم منم مادرم!!! خب هر کار کردم نتونستم کاری برای بچه بکنم .
مامان آروین-مریم
25 شهریور 92 8:13
وای لباسش چقدر قشنگه ؟ منم لباس حیونات برا بچه ها رو خیلی دوست دارم از کجا خریدی؟؟؟؟؟

وای چه لحظه بدی بوده ، آخه بیچاره امیرمهدی جون تقصیری نداشت ، شد دیگه . میدونم باباش اون لحظه به خاطر خودش اینقدر ناراحت و عصبانی شده که اینکارو کرد بعدش هم پشیمون و عذاب وجدان . از قدیم هم میکن کتک بابا گله هر کی نخوره ؟؟؟

خیلی باحال گفته که من مریضم؟

ایشالاه که همیشه سالم و شاد باشه






عزیز دلم من این لباسو خیـــــــــــــــلی وقت پیش براش خریدم از کرمان مغازه چوبینه یک سر میزنم اگه بازم داشت برات میخرم امدی کرمان بیا ببرش.
امیر مهدی و عمی
25 شهریور 92 10:21
سلام
وای سوده جون واقعا وحشتناک بوده خدا مرگم بده چی کشیدی
حق داشتی آدم این جور مواقع برا بچش هیچ کاری نمیتونه بکنه حتی اگه دکترم باشی وای بمیرم عزیزم
الحمداله بخیر گذشته
امیر جان خاله شما بچه ها چرا حرف بزرگترارو گوش نمیدید خاله ببین مامان چقدر ناراحت شده تو که دلت نمیخوات مامان غصه بخوره قربونت برم عزیزم
خدارو هزار مرتبه شکر


سلام عزیزترینم عمه گلم نازنینم....اره به خدا من با اینکه ای سی یو کار میکنم و مرتب بیمار بدحال دارم اما در برابر امیر مهدی فلج میشم...
عمه گلم شما نصیحتش کنین انقدر منو اذیت نکنه ...دوباره دیشب وقت شام بپر بپر میکرد!منم نفهمیدم چی خوردم اصلا !!!
امیر مهدی و عمی
25 شهریور 92 10:22
وای لباس تنت چقدر خوشگله


منــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم میخوام






واییییییییی بمیرم الهیییییییییییی عزیز دلم من لباسشو خیـــــــــلی وقت پیش از همین کرمان گرفتم ادرس برام کامنت کن اگه بازم داشت برات بفرستم فکر کنم بشه بفرستم.







امیر مهدی و عمی
25 شهریور 92 12:21
سلام عزیزترین و بهترین قربون دلت برم که انقدر با صفا و پاکه اصلا راضی به زحمتت نیستم شوخی کردم یک وقت خودتو به زحمت نندازی که شرمنده میشم


سلام گلم عزیزم این چه حرفیه جونم فداتون
مامان مهسا
25 شهریور 92 15:23
خاله فدات بشه با این لباس خوشگلت عزیزم


خدا نکنه عزیزم.
علامه کوچولو
25 شهریور 92 15:42
با نام رضا به سینه ها گل بزنید
وز اشک به بارگاه او پل بزنید

فرمود که هر زمان گرفتار شدید
بر دامان اما دست توسل بزنید


*********************

سلام عیدتون مبارک:التماس دعا


سلام عزیزم عید شما هم مبارک و التماس دعای فراوان عزیزم.
مامان اهورا
25 شهریور 92 15:46
. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام . . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.- . . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_, . . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_ . . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨` . . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بيا آپمو ببين .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸ '``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨ , . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’ . . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨ . . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯ . . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./ . … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\ . . . . . .l,/`/,.¸ . .با اين اسب بيا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`, . . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسي ..-“.:
مامان آروین (مریم)
30 شهریور 92 9:28
نه سوده جون اینکارو نکن عزیزم ، آدرس بده خودم میرم میگیرم .


عزیزم قرار بود بیایی کرمان پس چی شد؟من گوشیم یک طرفه شد خبری ندادی که...
مامان رهام
4 مهر 92 10:11
اردک خوشگل من خوبی عزیزم....وای چقد آدم از دست شیطنتای این وروجکا باید حرص بخوره خداروشکر بخیر گذشته


ممنون خاله گلم....واقعاااا.