شیرین زبونیهای عسل در این روزها
سلام شکوفه گیلاسم!عزیزم الان 19 روز میگذره که مامان کارشو تو بیمارستان جدید شروع کرده و تو هنوز به مهد جدید عادت نکردی چون با بیماریت دیگه نتونستی بری مهد و بینش وقفه افتاد و ...والان هر وقت میخوام بذارمت مهد خیلی احساس ناراحتی میکنی....اما این روزها خیلی خیلی شیرین زبون شدی گل نازم .
نمونه های شیرین زبونی گل پسر:عجب بدبختی داریم با تو دختر!!!!(خطاب به من!!!!!)
مامان تو دختری؟عروس شدی؟
مامان میره بیمارستان کاشانی!بخش ای سو!(ای سی یو)!
مامان چند لحظه بیا!!!!!ترو خدا!!!!جون من نرو!!!!
من:امیر مهدی بیا پلو بخور! امیر مهدی:خودت بخور!!!!
من:امیر مهدی حالت تهوع داری؟ امیر مهدی:خودت حالت تهوع داری!!!!حرف بد نزن!!!مار میارم نیشت بزنه ها!!!!
امیر مهدی خطاب به سگ که تو گردش دیدیم:برو!بی تربت(بی تربیت)سگ خودتی!!!
خلاصه اینکه ما جرات حرف زدن نداریم هر حرفی بزنیم سریعا میگه:حرف بد نزن!
من:امیر مهدی برو پوست موزو بنداز تو سطل اشغال! امیر مهدی:حرف بد نزن!اشغال نگو!زغاله!!!(زباله)!!!!!!
و همینطور دامنه لغات انگلیسی که بلده افزایش پیدا کرده
اگه هم کار بدی بکنه سریع میگه مامان بخشید!(مامان ببخشید!)و بعد از خوردن غذا میگه :مرسی مامان غذا دادی!!
در رستوران وقت دیدن تصاویر دانشجویی که در کلاس داشت چرت میزد روی گوشی دوست محمد:این داره چرت میزنه!
من:وای امیر مهدی این هاپو رو نگاه کن خطرناکه!امیر مهدی:من قوی ام !نمیترسم!پدرشو در میارم!!!!!!!(واییی این حرفو از کجا یاد گرفتی نفسم!)
عاشقتم شیرین عسلممممممممممم!