کادوی بابایی یا عمه مهدیه؟
سلام نفس مامانی!از انجا که وصف حال عشق شما به بن تن همه جا پیچیده عمه مهدیه از بندر برات یک بلوز شلوار بن تن اورد ولی گذاشته بودش خونه مامان بابایی.چون حامله و خودش نمیرسید بیاد بده.منم که مرتب سرکارم.بالاخره یک شب بابایی رفت اوردش و چون من همیشه ازت میپرسم که مثلا فلان چیزرو کی برات خریده سریع میگی:مامان سوده!(الهی قربون فهم و شعورت برم مننننننننننننننننن!)منم کلی ذوق میزنم و بابایی کلی حسودی میکنه!!!(ببخشید بابایی)!و اما اون شب خودت دیدی که بابایی لباس رو اورد و بابایی ازت پرسید این لباسها رو کی خریده ؟شما هم یک نگاهی به من کردی و گفتی مامان نه!بابایی خریده!!!بابایی کلی ذوق زده شد و منم گفتم :امیر مهدی جان اینها رو عمه مهدیه از بندر اورده مامان داده بابا برات بیاره!!!!!چقدر خندیدیممممممممممم!!!!!!!!!و اما روز بعد:امیر جان بلوز بن تن رو کی برات خریده:و تو با قاطعیت:مامان سوده خریدهههههههههههههه!!!!!(شرمنده ام محمد جان!!!!)
قربونت برم من که همه عکسها رو خراب میکنیییییی!اینو برا این گفتم که بعدا نگی چرا مامان بلد نبود عکس بگیره!نمیفهمم چرا وقت عکس گرفتن روتو برمیگردونییییییییییییییییییی!!!!!
عزیزم یک دفعه مبادا حرف مامانو گوش کنی به دوربین نگاه کنیهااااااااااااا!!!!
این مثلا بهترین عکس بود که به دوربین نگاه کردی!!!!!!خسته نباشی پسرممممم!!!!!