مهمانی و درد دست امیر مهدی گلم
سلام ماه اسمونم!امیر گلم امشب رفتیم خونه مامان بابایی و هر چی میخواستی با پسر عمه نجمه بازی کنی اون میترسید و نمیامد بازی .تقصیری هم نداره اخه اون مثل تومهد کودک نمیره و زیاد اجتماعی نیست بالاخره من با هر بدبختی بود شما دو تا رو کنار هم نشوندم و چند تا عکس ازتون گرفتم اما ناگهان امیر محمد بی هیچ دلیلی دستت رو گاز گرفت که درست روی استخوان انگشتت بود و انقدر گریه کردی که ضعف رفتی...الهی مامان برات بمیره بغلت کردم و بوسیدمت و گفتم طوری نیست باهات شوخی کرد اما تو قبول نمیکردی و میگفتی که درد میکنه میسولو(میسوزه)گفتم مامانی بریم چسب بخریم چسب بزنم روش و همونطور که گریه میکردی گفتی باشه و لباسهاتو هم پوشیدی تا بریم .اما امیر محمد یک کلمه خیلی خیلی بد یاد گرفته بود که مرتب تکرار میکرد و من خجالت میکشم بنویسمش توی دلم دعا میکردم تو اون حرف زشتو یاد نگیری عزیزم .اخه دهنت پاکه و من نمیخوام حرفهای بد ازش بیرون بیاد گل قشنگم.خلاصه وقت رفتن من گفتم امیر مهدی برو امیر محمدو ببوس اشتی کنین و تو هم انقدر مهربون و خوش قلبی که رفتی بوسیدیش و گفتی دوستت دارم!!!گفتم امیر محمد تو هم امیر مهدی رو ببوس و بالاخره اشتیتون دادم.وایییییییییی!!!!!!!!!!چقدر کنترل چند تا بچه با هم سخته .اما خداییش خیلی دلم برات سوخت چون دستت کبود شده و تا وقتی که میخوابیدی مرتب گریه کردی و گفتی درد میکنه.و اما چند تا عکسی که گرفتمو در ادامه مطلب گذاشتم.دوستت دارم عشق و امیدم.
قربون پسر با محبتم برم الهیییییییییییییی!!!!!!!
انشالله همیشه شاد باشی گلم .عاشق پسر با ادب و عزیزم هستم.