غدیر
سلام تمام هستی مامان.بالاخره اسم نینی خاله مریم خانم دوست بابایی معلوم شد"غدیر"ما حدس میزدیم این اسمو براش بذارن .اما متاسفانه مامانش به دلیل احتباس ادراری بستری شد دوباره بیمارستان . من امروز شیفت بودم هر چی باهاشون تماس گرفتم موفق نشدم حالشو بپرسم طفلک نینیشون چون مجبوره بخاطر نبودن مامانش شیر خشک بخوره و پستونک قبول نمیکنه .خداکنه مشکل مامان مریم زودتر حل بشه.
امروز روز جشن بود ونفس مامان یک پازل خوشگل با طرح وینی پوه هدیه گرفت مبارکت باشه قند عسل.ازت عکس هم گرفتن اگه مثل دفعه قبل باشه که یک سال طول کشید عکستو ندادن اخرش گفتن عکسا پاک شده!دوباره بردیمت عکاسی جداگانه عکستو انداختیم اینبار فکر کنم اگه همون عکاس قبلیه باشه باید تا شب دامادییت صبر کنیم!!
عزیز دلم امروز میخواستم برم داروخانه تا شربت های تقویتیتو برات بگیرم اما حالم اصلا خوب نبود این ویروس مزاحم بدجوری من و گل پسرو اذیت میکنه حالا من بزرگم و تحملم بیشتره اما الهی بمیرم برا ناز نازی مامان.انشاالله زودتر خوب بشی فرشته نازنینم.دوستت دارم یک دنیا عزیزترینم.