امیر و دو سالگی

بالاخره اول تیر هم گذشت چون اول تیر شیفت بودم تولد نازنینم رو با یک روز تاخیر دوم تیر جشن گرفتم چون عمه امیر ان شب شبکار بود تولدش روز جمعه برگزار شد ناهار کباب حسینی و مرغ شکم پر و کشک بادمجان درست کردم همراه سالاد الویه و ژله که عکسهاشونو بعدا میذارم خیلی خوش گذشت هدیه مامان هم به امیر گل یک موتور شارژی پلیس بود که امیر عاشقش شد

کلی فشفشه و بمب شادی و بادبادک و...البته امیر اخر جشن خسته شده بود و خوابش برد وقتی هم بیدار شد چون دید مهمانها رفتن بهانه گرفت به افتخار وجود نازنینش شب با بابایی رفتیم رستوران دل و کلی بهمون خوش گذشت امیر حسابی بازی کرد و شب راحت خوابید و بالاخره جشن دو سالگی گل پسر ما به پایان رسید 31 تیر جشن تولد امیر حسین و 23 مرداد تولد امیر محمد است که هر دوتا پسر عمه های پسر گل من هستن البته امیر از انها بزرگتر و اقاتر است

امروزوقتی داشتم غذای مورد علاقه امیر یعنی قرمه سبزی رو بهش میدادم ازم اب خواست ساعت ان موقع یک ربع کم بود یعنی ساعتی که هر روز نمازمو میخوانم تا برم بیمارستان ولی امروز عصر کار نبودم رفتم اب اوردم دیدم امیر دستشو کرده داخل لیوان ابش داره ادای وضو گرفتن در میاره اول دستاشو شست بعد از ارنج به پایین را!بعد هم مسح پا کشید!!!همینطور که قربون صدقه اش میرفتم رفت مهر نماز برداشت شروع کرد به سجده کردن خدا پسر گلمو حفظ کنه انشاالله و یک روز حافظ قران بشه همینطور که ارزو دارم

امیر عاشق فوتباله  با دقت میشینه نگاه میکنه تا حالا بهش میگفتیم لیونل مسی!!چون با دقت تمرکز میکنه و شوت میزنه!اما نمیدانستم مکانیک هم هست دیروز رفت زیر ماشین شارژیش دراز کشید مثل کسانی که میخوان ماشین تعمیر کنند !!جالب اینجاست که تا بحال هیچ وقت کسی جلوش ماشین تعمیر نکرده امروز هم رفته بود اچار پیچ گوشتی برداشته بود افتاده بود به جان موتورش تا تعمیرش کنه!!میخواستم درسته قورتش بدم!!!

مامان امشب شبکاره دلم برا گل پسرم یک ذره میشه عاشقتممم مامانی گلم

11 تیر عروسی جواد پسر خاله محمده خدا کنه خوشبخت بشن 12 هم پاتختیشون هست اگه خدا قسمت کنه ما میخواهیم بعدش بریم مشهد السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا.

امیر مامان فردا باید برا کنترل قد و وزن بره الهی قربون قد و بالاش برم شیطون بلای مامان!